نویسنده : ماحی | نظرات (0)
سه تا پنجره کنار هم بودن که رو به یک کوه باز می شدن,
پنجره قرمز, زرد و آبی...
پنجره ها عاشق اون کوه بودن,
اون ها هر روز کوه رو صدا می زدن و واسش آواز می خوندن,
کوه هم جواب اون ها رو می داد,
***
سه تا پنجره کنار هم بودن که رو به یک کوه باز می شدن,
پنجره قرمز, زرد و آبی...
پنجره ها عاشق اون کوه بودن,
اون ها هر روز کوه رو صدا می زدن و واسش آواز می خوندن,
کوه هم جواب اون ها رو می داد,
***
می گویند چند مرغ و خروس سبزی های باغچه مردی را می خوردند .